سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خنده بازار
 
لینک دوستان



    دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه
     
    هر جا نگاه می کنی می بینیش
     
    .
     
    .
     
    .
     
     
     
     
     
     
     
    من آن ابرم که بارانش تو هستی / همان یوسف که کنعانش تو هستی
     
    مسافر میشوم تا آخر عمر / در آن راهی که پایانش تو هستی . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است ، نه خواب میخواهد ، نه خوراک !
     
    .
     
    .
     
    .
     
    از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
     
    من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
     
    این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
     
    تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
     
    تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
     
    تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد
     
    .
     
    .
     
    .
     
    هزار گل تقدیم به آیینه ی شکسته ای که هزار بار لبخند شما را تکرار می کند
     
    .
     
    .
     
    .
     
    این روزها آنقدر شکسته ام ، که عصا به دست راه میرود دلم !
     
    .
     
    .
     
    .
     
    دلم دل نیست ، دریا نیست ، مرداب است
     
    که موجی هم سراغش را نمی گیرد
     
    نه میل زیستن دارد نه می میرد
     
    .
     
    .
     
    .
     
    همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم
     
    روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم
     
    .
     
    .
     
    .
     
    دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
     
    عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
     
    گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
     
    یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    جدا موندن از کسی که دوستش داری فرقی با مردن نداره
     
    پس عمری که بی تو میگذرد مرگیست به نام زندگی
     
    .
     
    .
     
    .
     
    دنیا مثل پاییزه ، هم قشنگه هم غم انگیزه
     
    قشنگیش به خاطر توست ، غم انگیزیش به خاطر دوری از توست
     
    .
     
    .
     
    .
     
    یک چشم من از روز جدایی بگریست
     
    چشم دگرم گفت چرا ؟ گریه ز چیست
     
    چون روز وصال شد فرازش کردم
     
    گفتم نگریستی نباید نگریست
     
    .
     
    .
     
    .
     
    هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
     
    ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
     
    خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
     
    یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    نیستی همنفسم سهم دلم بی کسیه
     
    تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه
     
    بی تو این زنده بودن زندگی محسوب نمیشه
     
    زخم رو قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه
     
    .
     
    .
     
    .
     
    تو را انگار یک جا دیده بودم
     
    میان خواب و رویا دیده بودم
     
    نگاهت همچو شبنم آشنا بود
     
    گمانم بین گلها دیده بودم
     
    .
     
    .
     
    .
     
    تو دنیایی که جای آرزوهاست
     
    کسی جز تو منو عاشق نمی خواست
     
    بیا تا تکیه گاه من تو باشی
     
    دلم مثل خودت تنهای تنهاست
     
    .
     
    .
     
    .
     
    تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو
     
    تو شدی زندگی من ، همه یادم شده تو
     
    یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود
     
    می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو
     
    .
     
    .
     
    .
     
    اینجا زمین است، زمین گرد است
     
    تویی که مرا دور زدی!
     
    فردا به خودم خواهی رسید
     
    حال و روزت دیدنیست
     
    .
     
    .
     
    .
     
    دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست
     
    اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
     
    مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!
     
    .
     
    .
     
    .
     
    عجیب است دریا… تا آدم را غرق خود می کند آن را پس می زند!
     
    .
     
    .
     
    .
     
    دل نزد توست گر چه دوری ز برم
     
    جویای توام اگر نپرسی خبرم
     
    خالی نشود خیالت از چشم ترم
     
    در قلب منی اگر چه جایی دگرم
     
    .
     
    .
     
    .
     
    هزار کلمه برجای خالی ات ریختم اما پر نشد
     
    به گمانم از جنس بی نهایتی
     
    .
     
    .
     
    .
     
    باز دلم یاد شما می کند
     
    یاد همان لطف و صفا می کند
     
    این دل بی کینه همیشه تو را
     
    بر سر سجاده دعا می کند
     
    .
     
    .
     
    .
     
    به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند…
     
    .
     
    .
     
    .
     
    ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
     
    به مرام تو گرفتار و به یاد تو اسیر
     
    .
     
    .
     
    .
     
    هر بار که می خواهم به سمتت بیایم
     
    یادم می افتد “دلتنگی ” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست.
     
    .
     
    .
     
    .
     
    عشق یعنی تو مرا می رانی
     
    من به صد حوصله می آیم باز . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    حوصله ی جمع و تفریق ندارم، یه ضرب خرابتم !
     
    .
     
    .
     
    .
     
    شیشه ای مشکند… یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟
     
    یک نفر می گوید: شاید رفع بلاست،
     
    دیگری می گوید: شیشه را باد شکست؟
     
    دل من سخت شکست. هیچ کس هیچ نگفت.
     
    از خودم می پرسم: ارزش قلب من ازشیشه یک پنجره هم کمتر بود؟
     
    .
     
    .
     
    .
     
    به کجا می نگری؟ بودنت تنها نیست
     
    تو خدا را داری ومن آرامش چشمان تو را . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    پر است خلوتم از یاد عاشقانه ی او / گرفته باز دل کوچکم بهانه ی او
     
    نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه با نشانه ی او . . .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    قلب کال من در فصل دست های تو می رسد
     
    فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها .
     
    .
     
    .
     
    .
     
    سر به هوا نیستم، اما همیشه چشم به آسمان دارم.
     
    حال عجیبیست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای
     
    .
     
    .
     
    .
     
    من را از هر طرف نگاه کنی ، عاشق تو از آب در می آیم !
     
     

 


[ جمعه 91/4/2 ] [ 6:3 عصر ] [ علی ]


یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد / بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
خداوند شب و روز تمام لحظات / پشت و پناه تو عزیزم باشد . . .
.
.
.
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم
می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم
بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن
کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . . .
 
 
 
.
.
.
دوستت دارم
این تعارف نیست
زندگی من است . . .
.
.
.
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم می‌‌آید”
می‌گویم “یـــــــارم می‌‌آید” وعده ی ما همان رویای‌ همیشگی . . .
.
.
.
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر
در میان گریه بر احوال خود خندیده ام . . .
.
.
.
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست
بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم
ولی برای دل من مزار هم خوبست . . .
.
.
.
همیشه درد از دیگران است ، گاه از نبودنشان ، گاه از بودنشان . . .
.
.
.
همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده
من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی . . .
.
.
.
یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب
ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . .
.
.
.
بی وفا!!
ایـن روزهـا نـه مـجـالـی
بـرای دلـتـنـگـی دارم
و نـه حـوصـلـه ات را..
ولـی بـا ایـن هـمـه،
گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . . .
.
.
.
بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه هرانسان است
بنشانید به لب
حرف قشنگ حرف بدوسوسه شیطان است
وبدانید که فردا دیر است
اگر غصه بیاید امروز
تا همیشه دلتان درگیر است
پس بسازید رهی را کنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هر خانه گلی
که فقط بوی محبت بدهد
.
.
.
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو / باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشه ی من ثبت می شود / این لحظه ها عزیزترین یادگار تو
اه چه شود اگر شبی بر لب من نهی لبی / تا به لب تو بسپرم، جان به لب رسیده
را . . .
.
.
.
یه بغل گل های لاله ، سبدی پر از ستاره
می فرستم واسه دوستم ، که دلش مثل بهاره . . .
.
.
.
دلم را مبتلایت کرده بودم
خودم را خاک پایت کرده بودم
ندانستم بی وفا هستی وگرنه
همان اول رهایت کرده بودم !
.
.
.
ترا در طبیعت بکر چون یاس
و در افکارم از احساس
در انزوای تنهایی بی حد
ترا در شبانه ی لبخند
تا صبح دور
و به اندازه ی یک جرعه خدا
دوستت می دارم
.
.
.
ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید / سرتاسر خانه را پر از عود کنید
چشمان حسود کور ، عاشق شده ام / اسفند برای دل من دود کنید . . .
.
.
.
بزرگ راهای مهندسی ساز
ما را به هم نمی رسانند
عشق با قوانین بیگانه است
از بیراهه ها بیا
برای دیدن کسی که
عمریست دوستت دارد!!!
.
.
.
در نبودت شعر گل ماتم شود / قامت یاس و اقاقی خم شود
روح من هر دم تو را خواند ولی / در حضورت آتش جان کم شود . . .
.
.
.
تو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی
که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی . . .
.
.
.
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود . . .
.
.
.
قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی
تنگ غروب گم شد الماس آشنایی
خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم
یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم !
.
.
.
روز روشن میره باز شب میرسه
غم میاد به هر دری سر میزنه
مگه میشه چشامو هم بزارم
وقتی غم قلبمو خنجر میزنه . . .
.
.
.
من آن ابرم که می خواهد ببارد / دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت / نمی داند کجا سر می گذارد . . .
.
.
.
دلم را پیش خود پابند کردی / ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت / برو فکر کن همیشه خیلی مردی . . .دوست داشتن

 


[ چهارشنبه 91/3/3 ] [ 7:52 صبح ] [ علی ]

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

 


[ شنبه 91/2/23 ] [ 4:1 عصر ] [ علی ]
<      1   2   3   4      >
درباره وبلاگ

امکانات وب