سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خنده بازار
 
لینک دوستان

 

·ماشین پیکانی با شماره پلاک تهران ص از چراغ قرمز ردمی شه , پلیس که ترک بوده آژیر کشان دنبالش می افته و پشت سرهم داد می زد : تهران صلی الله علیه و آله بزن کنار

  ·انجیر رو به ترکه نشون می دن ، می گن این چیه ؟ می گه آلو بوده چلوندن ، تو زعفرون خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، یه چوب بهش چپوندن ، تازه شده گلابی

  ·ترکه داشته رادیو پیام گوش میداده،‌ گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است…
‌ترکه میگه:‌ باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی قسم میخوری

  ·ترکه تو انگلیس راننده تاکسی می شه بش میگن سختت نیست فرمون سمت راسته اینجا ؟ میگه والا سخت که ‏نیست فقط یه مشکلی که دارم اینه که هر وقت تف می کنم می افته رو مسافر بغلی

  ·از ترکه میپرسن, نظرت راجع به نوشابه چیه؟ میگه: نوشابه آب داره, گاز داره, یه خط تلفن هم بزنن دیگه عالی میشه.

·ترکه از جوب می پره ازش فیلم می گیرن . دور آهسته میزارن میفته تو جوب. دور تند می زارن می خوره به دیوار

·از ترکه می پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم… دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی…

·ترکه توی کوپه قطار با یک خانم غریبه همسفر بوده. شب خانمه میره تخت بالایی میخوابه و ترکه تخت پایینی. نصفه شب خانمه میگه سردمه، کاش شما میتونستی میرفتی از مأمور قطار برام پتو میگرفتی. ترکه میگه میخوایی خانم امشب فرض کنیم زن و شوهر هستیم تا هردومون گرم شیم؟ خانمه که همچین بگی نگی از پیشنهاد بدش نیومده بوده میگه باشه حاضرم. ترکه میگه پس پاشو خودت برو پتو بگیر، برای منم یه چایی بیار

·از ترکه می پرسن باد صدادار چه شکلیه؟ میگه حلقه ای. میگن چرا؟ میگه چون هر وقت هر کی باد می ده، می اندازه گردن من!

·از غضنفر می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه ? نفر. می گن چرا ? نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند

·پسر ترکه تو پارک با یه دختره قرار گذاشته بوده ، بعد همین که داشتن حرف میزدن یهو دختره میگه : وای بابام از دور داره میاد ترکه : بابات تا حالا منو دیده ؟ دختره : نه ترکه: اینکه ترس نداره ، بهش بگو من داداشتم

·سرهنگ: اسمت چیه؟ سرباز: ممد / سرهنگ: این چیه دستت؟ سرباز: تفنگ / سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته, آبروته, زندگیته, شرافتته, خواهرته, مادرته, و …. / سرهنگ رو به سرباز دوم : اسمت چیه؟ سرباز: غضنفر / سرهنگ: این چیه دستت؟ ترکه: این خواهرومادر ممده !!!

·ترکه میاد تهران ویه تاکسی میخره که مسافر کشی کنه؛خانمی ازش میپرسه:آقا ببخشید کریم خان میرید؟ترکه میگه:آره خب اگه نمیرید که میترکید

 

رشتیه میره کلاس غیرت،نصف شب زنش پامیشه بره توالت میگه بشین خودم میرم
-------------------------------

یارو میره عروسی می بینه رو سر عروس پنج هزاری و تراول می ریزن ، واسه این که کم نیاره عابر بانکشو در میاره می کشه وسط سینه ی عروس

----------------------

ترکه میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، ‌بگذار یک حالی بکنیم!!

---------------------------
قزوینیه کنار دریا واستاده بوده، ‌می‌بینه یک بچهه داره پشتشو می‌خارونه. میگه: ‌بالام‌جان، خورده‌کاری هم قبول می‌کنیم ها!!
------------------------
ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا ترکه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره. ترکه حول میشه،‌ با تتپته میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟!!
------------------------
ترکه میره تو یک قهوه خونه تو تهران، ‌می‌بینه یک بدبختی افتاده رو زمین، 6 تا قمه هم تو شیکمشه! از یکی می‌پرسه: ببخشید، این چیکار کرده بوده؟ یارو میگه: گنده گوزی کرده بود! بعد از دو هفته ‌ترکه میزنه شیکم یک بدبختی رو تو تبریز سفره می‌کنه!‌ بازپرسه ازش می‌پرسه: ‌بابا مگه این بدبخت چیکارت کرده بود؟ ترکه میگه:‌ جناب سروان،‌گوز گنده داده بود!!!
------------------------
ترکه و دوست دخترش نشسته بودند تو پارک. ترکه به دختره میگه: عزیزم تو تو چه  فکری هستی؟ دختره میاد خیلی با احساس بازی در بیاره، میگه : تو همون فکری که توهستی، عزیزم! ترکه میگه : اِاِه.. ! نکنه تو هم میخوای منو بکنی؟!!!
------------------------
از زن رشتیه می‌پرسن: ‌شما موقع عشق‌بازی با شوهرتون صحبت می‌کنید؟ میگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره!!!
------------------------
رشتیه داشته پسرشو نصیحت می‌کرده، میگفته: پسرم اینقدر خانم بازی نکن! عاقبت نداره! آخرش سوزاک می‌گیری!! تو اگه سوزاک بگیری، کلفتمون سوزاک می‌گیره! کلفتمون اگه سوزاک بگیره، من سوزاک می‌گیرم!! من اگه سوزاک بگیرم، ننت سوزاک میگیره!! وای به اون روزی که ننت سوزاک بگیره! همه رشت سوزاک می‌گیرند!!!
------------------------
یک روز یک قزوینی میره خونه یک پولداره برای دزدی و 200 میلیون
پول نقد دزدی میکنه و فرار میکنه
بعد زنگ میزنه به صابخونه و میگه بچه رو بیارین و
دویست میلیون رو ببرید
-----------------------------
از یه قزوینی پرسیدند وصیتت چیه ؟  قزوینیه گفت : جنازه ام رو بسوزانید و با خاکسترش پودر بچه درست کنید -----------------------------دروازه ورودی قزوین نوشتن : خوش آمدید . دروازه خروجی نوشتن : خوشتون اومد؟؟-----------------------------یکروز یه قزوینی یه پیرمرد رو میبره مهدکودک و میگه : لطفا این پیرمرد  رو برام خرد کنید

اصفهانیه میره مکانیکی، به تعمیرکار می گه: ? قطره روغن تو موتور، ? لیوان آب تو رادیات، ? لیتر بنزین تو باک بریز. تعمیرکاره می گه: لاستیکتم کم بادس! می خوای توش بگوزم؟

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار

اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، ??? تومن! اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام! خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه، برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودی جدید ??? تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاکی میاد بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم ??? تومن. باز صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: تــُـچ! چون تو مضیقه‌ای ورودیت میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه: بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک توالت‌چی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار زده، یک یادداشت هم گذاشته که: “کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه“!

یه اصفهانیه میره خواستکَاری برای اقا زادش بابای دختر میبرسه شما در دختر من جه جیزی دیدین که اومدین خواستکَاری در دخترتون هیجی والا ولی تو حساب بانکی شما یک جیز هایی دیدیم
یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا رددون می کونم.

چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد

یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش به پیکنیک می رن که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه خانوم دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن بچه رو آب برد!!!یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه ?? تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این?? تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه میده < مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان ?? تومن پول داشتم!

یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریزبچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم !

به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس

 
به اصفهانی مییگن با کالسکه جمله بساز میگه این میوه ها کالس که !!!!!!!!!!!
 
اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟


?راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه
اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن)
دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده
سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن
چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو
پنجم اینکه من اصفهانی نیستم ، ولی چرا این کار ها رو میکنم

اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن

اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش

یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده

اصفهانی تف میکنه آب بدنش کم میشه

 یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور

 اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه


بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی اصفهانیه داشته رو خودش یخ می ریخته. میگن چرا این کارو می کنی میگه می خوام سرما بخورم.
میگن چرا؟ میگه : آخه یه پنی سیلین دارم داره تاریخ مصرفش میگذره ! اصفهانیه می‌ره سربازی وقتی برمی‌گرده بابا و داداششو با کلی ریش می‌بینه می‌زنه زیر گریه می‌گه بگین چی شده من طاقت دارم.
باباش می‌گه کره‌ خر چرا ریش تراشو با خودت برده بودی؟!
اصفهانیه قله اورست رو فتح کرد.بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟
میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه

 

·امام جمعه رشت میگه مردم انتخابات خیلی مهمه نباید مثل مسائل ناموسی به راحتی از کنارش رد بشید

·رشتی ها به چراغ خواب میگن شاهد ماجرا

·سر جاده شمال نوشته “از غیرت خود بکاهید

·رشتی نویسنده بوده آخرکتابش می نویسه تقدیم به پدرم که دوست بابام بود

·شعار تنظیم خوانواده در رشت مامان یه بابا بسه

·رشتی یه دم مرگش اززنش می پرسه : راستشو بگو تا حالا چند دفعه بمن خیانت کردی؟ زنش گفت : خدا وکیلی سه بار! رشتی یه گفت: کی هابوده؟ زنش گفت : یادته یه دفعه مربی ات تو را بازی نمیداد؟ بعد بازی ات داد؟…. رشتی یه گفت: دفعه دوم کجا بود ؟ زنش گفت : یادته هم تیمی های تو، توپ را بهت پاس نمیدادن؟بعد مرتب بهت پاس می دادن ؟ خب من مجبور شدم اونا را راضی کنم دیگه…رشتی یه گفت : خب دفعه سوم کی بود؟ زنش گفت : یادته که وقتی توی استادیوم بازی می کردی هیچکی تشویقت نمیکرد؟بعد همه تشویقت کردن؟ خب دیگه مجبور شدم صدهزار نفرشونو راضی کنم دیگه….

·رشتیه کتک می خوره، میگه: صبر کنید پسر بزرگم بیاد، حالتون رو میگیره! شما حریف کردها نمی شین!!

·رفیق رشتیه میاد خونش مهمونی. وارد اتاق که میشه، میبینه یه تفنگ به دیوار آویزونه. می پرسه: این واسه چیه؟ رشتیه میگه: واسه حفظ ناموس! خلاصه یارو حساب کار خودشو می کنه. شب ردیف تو اتاق خوابیده بودند،
زنه میگه: {با خروپف}تفنگ خرابه!
دخترش میگه: {خروپف} فشنگ نداره!
رشتیه میگه: منم که خوابم!!!

·به رشتیه میگن: تو ? سال اسیر بودی، چطور بچه ? ساله داری؟ میگه: من اسیر بودم، خانوم که اسیر نبوده!

·نغمه کودکان رشت:
بازمامان با افاده صبح زود امد بخانه
شب نبوده پیش بابا ظاهرا صد بار . . .
کودکی ?? ساله بودم مامانم من را فرستاد توی جنگلهای گیلان
دنبال مرغانه بودم چونکه برگشتم زجنگل چندعمو درخانه دیدم

·به رشتیه میگن پارسال تولد زنت کادو چی بهش دادی؟ میگه بردمش کیش. میگن دمت گرم حالا امسال چه کار میکنی براش ؟ میگه میرم میارمش

·به رشتیه می گن جون زن و بچت رو قسم بخور می گه به جون رشت و حومه

·رشتیه میره کلاس غیرت. تو خیابون یکی به زنش تنه می زنه یقه شو می گیره بهش میگه مگه خودت خواهر و مادر نداری. یالله ماچش کن از دلش دربیاد

·یه رشتی به دوستش میگه : جایی رو سراغ دارم اگر بریم شام میدن… تریاک میدن بکشیم… انواع مشروبات میدن بخوریم… و کلی هم حال میدن و حمام مجانی و آخر سر ???? تومان هم میدن! دوستش میگه : کجاست؟ رشتیه میگه : خودم نرفتم زنم رفته!!!

·از رشتیه میپرسن شما به روز پدر چی میگید میگه یوم الشک

·به رشتیه گفتن زن خوب چه زنیه ، گفت : اون زنی که صبح که از خواب پا میشه برگرده خونش . گفتن پس زن نمونه چه زنیه . گفت :اونی که وقتی داره میاد سر راش نونم بگیره

·به رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر.
میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!!
میگن: مرتیکه این شرورا چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛
- صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز!
- امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن!
- موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست!
- آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم!

·امام جمعه رشت میگه مردم انتخابات خیلی مهمه نباید مثل مسائل ناموسی به راحتی از کنارش رد بشید

·رشتی ها به چراغ خواب میگن شاهد ماجرا

·سر جاده شمال نوشته “از غیرت خود بکاهید

·رشتی نویسنده بوده آخرکتابش می نویسه تقدیم به پدرم که دوست بابام بود

·شعار تنظیم خوانواده در رشت مامان یه بابا بسه

·رشتی یه دم مرگش اززنش می پرسه : راستشو بگو تا حالا چند دفعه بمن خیانت کردی؟ زنش گفت : خدا وکیلی سه بار! رشتی یه گفت: کی هابوده؟ زنش گفت : یادته یه دفعه مربی ات تو را بازی نمیداد؟ بعد بازی ات داد؟…. رشتی یه گفت: دفعه دوم کجا بود ؟ زنش گفت : یادته هم تیمی های تو، توپ را بهت پاس نمیدادن؟بعد مرتب بهت پاس می دادن ؟ خب من مجبور شدم اونا را راضی کنم دیگه…رشتی یه گفت : خب دفعه سوم کی بود؟ زنش گفت : یادته که وقتی توی استادیوم بازی می کردی هیچکی تشویقت نمیکرد؟بعد همه تشویقت کردن؟ خب دیگه مجبور شدم صدهزار نفرشونو راضی کنم دیگه….

·رشتیه کتک می خوره، میگه: صبر کنید پسر بزرگم بیاد، حالتون رو میگیره! شما حریف کردها نمی شین!!

·رفیق رشتیه میاد خونش مهمونی. وارد اتاق که میشه، میبینه یه تفنگ به دیوار آویزونه. می پرسه: این واسه چیه؟ رشتیه میگه: واسه حفظ ناموس! خلاصه یارو حساب کار خودشو می کنه. شب ردیف تو اتاق خوابیده بودند،
زنه میگه: {با خروپف}تفنگ خرابه!
دخترش میگه: {خروپف} فشنگ نداره!
رشتیه میگه: منم که خوابم!!!

·به رشتیه میگن: تو ? سال اسیر بودی، چطور بچه ? ساله داری؟ میگه: من اسیر بودم، خانوم که اسیر نبوده!

·نغمه کودکان رشت:
بازمامان با افاده صبح زود امد بخانه
شب نبوده پیش بابا ظاهرا صد بار . . .
کودکی ?? ساله بودم مامانم من را فرستاد توی جنگلهای گیلان
دنبال مرغانه بودم چونکه برگشتم زجنگل چندعمو درخانه دیدم

·به رشتیه میگن پارسال تولد زنت کادو چی بهش دادی؟ میگه بردمش کیش. میگن دمت گرم حالا امسال چه کار میکنی براش ؟ میگه میرم میارمش

·به رشتیه می گن جون زن و بچت رو قسم بخور می گه به جون رشت و حومه

·رشتیه میره کلاس غیرت. تو خیابون یکی به زنش تنه می زنه یقه شو می گیره بهش میگه مگه خودت خواهر و مادر نداری. یالله ماچش کن از دلش دربیاد

·یه رشتی به دوستش میگه : جایی رو سراغ دارم اگر بریم شام میدن… تریاک میدن بکشیم… انواع مشروبات میدن بخوریم… و کلی هم حال میدن و حمام مجانی و آخر سر ???? تومان هم میدن! دوستش میگه : کجاست؟ رشتیه میگه : خودم نرفتم زنم رفته!!!

·از رشتیه میپرسن شما به روز پدر چی میگید میگه یوم الشک

·به رشتیه گفتن زن خوب چه زنیه ، گفت : اون زنی که صبح که از خواب پا میشه برگرده خونش . گفتن پس زن نمونه چه زنیه . گفت :اونی که وقتی داره میاد سر راش نونم بگیره

·به رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر.
میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!!
میگن: مرتیکه این شرورا چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛
- صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز!
- امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن!
- موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست!
- آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم!

·اولین دوره المپیک لرها، موسوم به "لرمپیک" با رشته های زیر آغاز شد: - شنای با مانع، - کشتی پروانه، - پرش روی نیزه، - شیــــــــــرجه روی چمن، اسب سواری با سگ

·ترکه یه چک سفید امضا پیدا میکنه جلو مبلغش مینویسه” خدا تومن” میبره میده به بانک. بعد میبینن ترکه داره کیسه کیسه پول از بانک میبره بیرون میرن ببینن چه جوریه که بهش پول دادن میبینن رئیس بانکه لر بوده

·نبرد رستم و لر:
چنانت بکوبم به گرز گران که دیگر نیایی به مازندران
پاسخ لره : چنان ایزنم بر سرت با بلوک که ترتر برینی به گور بووت !!!

·به لره میگن چندتا تن ماهی نام ببر، میگه: تن شیلانه، تن جنوب، تن سیکارو، تن چابهار، تن پیر، تن پیغمبر، ‌تن هر کی دوست داری دست از سر ما بردار!

·مداح: چراغ ها رو خاموش کنین ببرمتون کربلا, چراغ ها رو که روشن میکنن میبینه همه ساک به دست وایستادن, میگه شما ترکین؟ میگن نه, ما لریم, ترکا تو اتوبوسن

·به لره میگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته

·لره توی جبهه بیسیم چی بوده زنگ میزنه میگه : آقا ? تا عراقی دستگیر کردم بیاید ببرید میگن خودت بیار …. میگه نه شما بیاین اینا نمیذارن من بیام

·لره زنش رو (ببخشین) می فروخته؛ میگن چرا این کارو می کنی : میگه سی پول
میگن : پول واسه چی می خوای ؟ میگه: برا تفنگ خریدن.
میگن تفنگ واسه چی؟ میگه سی جنگ با دشمن
میگن : جنگ برای چی؟ میگه : سی ناموسم

·دولت برای پنجاه هزارمین بار به هم وطنان عزیز لری اعلام کرد: که نمی توان با کارت سوخت ، تلفن زد.

·لره به ترکه می گه بیا بریم نماز جمعه بخونیم نفری ?????تومن میدن ! ترکه می گه اگه ندادن چی ؟ لره می گه خوب می گوزیم باطل می شه!

·لره میاد تهران می‌بینه همه آستین کوتاه پوشیدن، میگه: عجب، پس اینا دماغشونو با چی پاک میکنن؟

·به لره میگن: با بید جمله بساز. میگه: در خانه ما یک بید بید! میگن: اون بید نیست، بوده. میگه: آهان باشه، در خانه ما یک بود بید

·یه روزیه لری به تهران میره وبعد از گشت و گذار در خیابان یه بچه ای جلوشو می گیره می گه:ببخشید آقا بی ادبی شما لرید؟ لره گفت:آره از کجا فهمیدی. پسر بچه گفت:ازاینکه کتتون داخل شلوارتونه.

·یه بار یه لره میره توی بیابان وپتو میندازه روی خودش و میخوابه بعد یه نفر میزنه بهش میگه ببخشید شما لرید لره میگه وای از زیر پتو هم میفهمن آدم لره

·به یه لره میگن تا حالا سوتی بزرگ دادی میگه آره یه با خونه تنها بودم دختر خاله ام زنگ زد گفت چه خبر گفتم هیچی تنهائی حوصلم سر رفت اونم گفت منم تنها هستم پاشو بیا خونمون منم رفتم بهم گفت من میرم توی اتاق تو هم چند دقیقه بعد بیا تو منم ?? دقیقه بعد رفتم تو اتاق تاریک بود برقارو که روشن کردم همه خندیدن و گفتند تولدت مبارک ،بهش میگن اینکه سوتی بزرگی نبود میگه چرا آخه من لخت رفتم تو!!!!!!!!!

·یک لر بعد از ?? دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت

·لره میره دستشوئی عمومی طول اش میده وقتی بیرون میآید بهش میگن خسته نباشی لره میگه شیرین کام باشی

·یک شب تلوزبون فیلم سینمایی گذاشته بوده، تو فیلم مرده به زنش میگه: شب بخیر لورا. یهو تو لرستان ملت همه تلوزیون رو خاموش میکنند، میرن میخوابن

 


[ پنج شنبه 89/12/19 ] [ 4:19 عصر ] [ علی ]

  

صد جفا گل می کند بلبل تحمل می کند.....دوستی آن است که بلبل می کند .  

 

 

لیوان ز لبت بوسه گرفت من ز لیوان

دیدی ز لبت بوسه گرفتن به چه عنوان؟

از بس ز لبت بوسه چون قند گرفتم

از قند لبت من مرض قند گرفتم...

 

 

تجربه شانه ایست که طبیعت وقتی ما کچل میشویم, به ما می دهد!

 

 

زندگی مثل یه دیکته است. مینویسم و پاک میکنیم غافل از روزی که میگن برگه ها بالا...

 

 

ازدواج مثل دستشویی می مونه .. اونایی که تو هستن می خوان بیان بیرون .. اونایی که بیرون هستن این پا اون پا می کنن برن تو

 

 

سلامی به گرمی آش رشته، که روش با پیازداغ نوشته:

"دوست دارم فرشته "

 

 

آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، می توان پی برد ، نپنداریم که میزان دارایی و یا امکانات آنها ، دلیلی بر پیروزی و شکست آنهاست ، تنها مهم خواسته و آرزوی آنهاست

 

 

کسی که می ماند و نمی پرد به یک راز بزرگ آگاه گشته و آن فلسفه پرواز است. اُرد بزرگ

 

 

شیشه ها شکستنیست

زندگی گذشتنیست

این فقط محبت است که همیشه ماندنیست

 

 

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ? ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود ؟ زنده را تا زنده است قدرش بدان ? ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود ؟

 

 

بهترین پیروزی ، پیروزی بر نفس است ، ما با عوض کردن خود می توانیم تمام زندگی و گرایش های اطرافیان خود را به سادگی عوض کنیم 

 

 

 

 

 

 

 



[ پنج شنبه 89/12/19 ] [ 2:40 عصر ] [ علی ]

 

اس ام اس تبریک نوروز ??، اس ام اس مخصوص سال نو،

نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی

بهاری باش که برویانی … بهار ?? مبارک . . .

عید واقعی از آن کسی است

که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

نوروز بر شما مبارک . .

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال

اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال

سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال . . .

عید حقیقی را کسانی درک میکنند

که با یک چشم بر گذشته بگریند و با چشم دیگر

به آینده لبخند بزنند . . .دوست داشتن

 

 

 


 

 

 

 



 


[ پنج شنبه 89/12/19 ] [ 2:27 عصر ] [ علی ]
درباره وبلاگ

امکانات وب